مرد کلاه فروش و میمون ها. روزی کلاه فروشی از جنگلی می گذشت. تصمیم گرفت زیر درخت مدتی استراحت کند. کلاه ها را کنار گذاشت و خوابید. وقتی بیدار شد متوجه شد که کلاه ها نیست . بالای سرش را نگاه کرد . تعدادی میمون را دید که کلاه ها را برداشته اند. سالهای بعد نوه او هم کلاه فروش شد. پدر بزرگ این داستان را برای نوه اش تعریف کرد و تاکید کرد که اگر چنین وضعی برایش پیش آمد چگونه برخورد کند. یک روز که او از همان جنگل گذشت در زیردرختی استراحت کرد و همان قضیه برایش اتفاق افتاد. دوستی در عالم فیلمهاست اینجا همه.

دست نوشته های یک معلم جنوبی. محمد جواد وقتی کوچیک بود. سازمان آموزش و پرورش فارس. سایت هواشناسی کندر محمدی- لامرد- فارس. پاقلات سرزمین نخل های استوار. نیمه پنهان من - اسفندیار حیدری.

بين جوانان شهر دیر ميباشد . و اميدوارم مطالب اين وبلاگ مورد پسند شما واقع بشود البته كيفيت مطالب اين وبلاگ مستلزم همكاري شما دوست عزيز مي باشد كه اميدوارم منت بگذاريد و همكاري داشته باشيد يا با نظرات سازنده تان حامي ما باشيد . از تمامی علاقه مندان به منظور همکاری با این پایگاه چه از لحاظ فکری . خبری و هر آنچه به نظر شما میرسد دعوت به همکاری میشود . با آرزوي موفقيت براي شما-. ارادتمند شما حسین اسدی - 09173736972. حقوقی های 88 دی ر.